اگر به این نتیجه رسیده اید که می توانید یک فریلنسر باشید و یا اگر فریلنسر هستید و می خواهید کسب و کار فریلنسری تان را بزرگ تر کنید، این نکات می تواند به شما کمک کند تا مثل یک فریلنسر زندگی کنید و از آن لذت ببرید. این مقاله، راهنمای گام به گام شروع فریلنسینگ از زبان کسی است که پس از ۱۴ سال کار تمام وقت کارمندی شروع به فریلنسر شدن نموده است.
امروز توضیح روز ۸ از ۳۱ روزی است که قرار است در آن فریلنسر شوید یا خودتان را فریلنسر بهتری نمایید. اگر مقاله مربوط به روزهای قبل را نخوانده اید، حتما آن ها را مطالعه کنید. لینک مقاله مربوط به روزهای قبل:
۱٫ “چگونه در ۳۱ روز یک فریلنسر شویم؟ روز اول” -> (فهرست مهارت های فریلنسینگ خودتان را ایجاد کنید)
۲٫ “چگونه در ۳۱ روز یک فریلنسر شویم؟ روز دوم” -> (منابع مورد نیاز فریلنسینگ را بررسی کنید)
۳٫ “چگونه در ۳۱ روز یک فریلنسر شویم؟ روز سوم” -> (اهداف فریلنسینگ خودتان را مشخص کنید)
۴٫ “چگونه در ۳۱ روز یک فریلنسر شویم؟ روز چهارم” -> (وارد فکر مشتری خود شوید)
۵٫ “چگونه در ۳۱ روز یک فریلنسر شویم؟ روز پنجم” -> (داستان شما چیست؟)
۶٫ “چگونه در ۳۱ روز یک فریلنسر شویم؟ روز ششم” -> (بررسی اجمالی رقبا)
۷٫ “چگونه در ۳۱ روز یک فریلنسر شویم؟ روز هفتم” -> (لیست خدمات قابل ارائه تان را درست کنید)
شما لیستی از خدماتی که می توانید ارائه کنید دارید، قدم بعدی این است که تصمیم بگیرید که چه دستمزدی برای هر کدام تعیین کنید.
به طور کلی، فریلنسرها به شکل ساعتی یا پروژه ای دستمزد می گیرند. اولین کار این است که تصمیم بگیرید کدام را انتخاب کنید.
ترجیح من این است که ساعتی کار نکنم. دلایلم برای این کار:
به عبارت دیگر، دستمزد ساعتی گرفتن را ساده انگارانه می دانم.
البته این نظر من است، شما شاید با دستمزد ساعتی احساس راحتی بیشتر داشته باشید. انتخاب این مورد کاملاً بستگی به شما دارد.
وقتی قیمتی را برای خدماتتان تعیین کردید، سوال بعدی این است: آیا باید این نرخ را در پروقایلتان اعلام کنید یا خیر؟
من این کار را انجام می دهم. دوس دارم مشتریان آینده ام بدانند که از پس هزینه های دستمزد من برمی آیند یا نه. ضمنا وقتی به دنبال فریلنسر می گردم، میخواهم دقیقا بدانم که مناسب من هست یا خیر. در واقع، اگر ارائه دهنده خدمات نرخ دستمزدش را ارائه نکرده باشد، از او ناامید می شوم و حتی زحمت پرسیدن دستمزد را به خودم نمی دهم و سراغ نفر بعدی می روم.
همانطوری که نائومی دانفورد می گوید، هیچ کس دوست ندارد تا احساس فقر کند. وقتی مشتری با شما تماس می گیرد و متوجه می شود که توان پرداخت هزینه های دستمزد شما را ندارد، احساس فقر می کند و این اصلا آغاز خوبی نیست.
از سوی دیگر ممکن است انجام پروژه های یکسان، بسته به جزئیات و مشخصاتی که هر کارفرما مشخص می کند، پیچیدگی های مختلفی داشته باشد. برای مثال، من نوشتن راجع به برخی موضوعات خاص را آسان تر از بعضی موضوعات دیگر می دانم.
برای این، کمترین نرخ هایم را اعلام میکنم و از مشتری درخواست می کنم تا جزئیات بیشتری از کار مورد نظر ارائه کند تا پیشنهاد قیمت بدهم. نظر شما چیست؟